رادیو جیبی
رادیویی برای جیب گوشتان ( ما ادای رادیو ها را در میآوریم، هنوز کو تا رادیو شدن...)
رادیو جیبی
رادیویی برای جیب گوشتان ( ما ادای رادیو ها را در میآوریم، هنوز کو تا رادیو شدن...)
هزار و یکشب سینما: سینمای قرن 21 - دهه نخستین - باجه تلفن - [رادیو نمایش] (دانلود و شنیدن آنلاین)
ادامه مطلب ...
هزار و یکشب سینما: سینمای قرن 21 - دهه نخستین - شهر خدا - [رادیو نمایش] (دانلود و شنیدن آنلاین)
رمان بشنوید: کمی بهار؛ شهرنوش پارسی‌پور – ۶۲
رمانی با صدای نویسنده. برای شنیدن و دانلود قسمت 62 به ادامه مطلب بروید:
رادیو نمایش : هزار و یکشب سینما - سینمای دهه 90 - جکی براون - کوئینتین تارانتینو
دانلود هزار و یکشب سینما: جکی براون
فعلا با آواز ادامه بدیم: مقاله: جدا افتاده (درباره استاد ایرج) نوشته علی شیرازی
تأملی در مقوله‌ای مهم به نام «ذات آواز ایرانی»
(نوشته‌ام در ماهنامه هنر موسیقی)
علی شیرازی
چند سال قبل، استادی میان‌سال و گمنام از اهل موسیقی، صداهای خوانندگان ایرانی (صداهایی با ایده‌آل دست‌یافتنی و ممکن در هنر آواز که در مسیر تجربه و گذر زمان به گوش اهل موسیقی رسیده‌اند) را به دو گروه تقسیم کرد. نگارنده در طول ربع قرن هنرجویی در رشته آواز و بیش از نیمی از این مدت روزنامه‌نگاری و انجام خرده‌پژوهش‌هایی واقعاً ناچیز در رشته موسیقی، کمتر به چنین دسته‌بندی‌ای برخورد کرده و هر گاه با کسی از میان اهل فن که انس و الفتی با هم داریم از آن سخن به میان آورده، آن‌ها را تا حدی بی‌خبر – از - و گاه بیگانه با این مقوله یافته است. پس کوشیدم تا سرنخ موضوع را در حیطه و عرصه‌ای دیگر جست‌وجو کنم.
ادامه مطلب ...
سلام و سپاس
سلام به دوستان عزیز که به سایت خودتون اومدید. امید است بتونیم دلبخواه شما کاری رو انجام بدیم.
حتما در نظرخواهی دلخواسته هاتونو برامون بنویسید.
کار ما اتصال رادیو ، صدا ، گوش و جیب به هم خواهد بود.
منتظر نظراتتون هستیم ولی ادامه میدیم.
| مرا چشمیست خون افشان ز دست آن کمان ابرو | جهان بس فتنه خواهد دید از آن چشم و از آن ابرو | |
| غلام چشم آن ترکم که در خواب خوش مستی | نگارین گلشنش روی است و مشکین سایبان ابرو | |
| هلالی شد تنم زین غم که با طغرای ابرویش | که باشد مه که بنماید ز طاق آسمان ابرو | |
| رقیبان غافل و ما را از آن چشم و جبین هر دم | هزاران گونه پیغام است و حاجب در میان ابرو | |
| روان گوشه گیران را جبینش طرفه گلزاریست | که بر طرف سمن زارش همی‌گردد چمان ابرو | |
| دگر حور و پری را کس نگوید با چنین حسنی | که این را این چنین چشم است و آن را آن چنان ابرو | |
| تو کافردل نمی‌بندی نقاب زلف و می‌ترسم | که محرابم بگرداند خم آن دلستان ابرو | |
| اگر چه مرغ زیرک بود حافظ در هواداری | به تیر غمزه صیدش کرد چشم آن کمان ابرو |